دانستن حقوق همکاران، خوب یا بد؟

دانستن حقوق

منظور من از حقوق اینجا میزان حقوق دریافتی کارمندان است. من در شرکت های مختلفی کار کردم که سیاست های متفاوتی در مورد نظام شفافیت حقوق کارمندان در اون برقرار بوده. در اولین شرکت میزان حقوق ساعتی کارمندان کاملا محرمانه بود و حتی در قرارداد کاری نیز به این محرمانه بودن دریافتی اشاره شده بود. جای دیگری هم بوده که حقوق اکثر کارکنان رو میدونستم و فقط بعضی ها حقوقشون محرمانه بوده. شفافیت حقوق کارمندان طرفداران و مخالفان خودش را دارد که به بعضی از دلایل آن ها در ادامه اشاره میکنم.

محرمانه بودن حقوق

یکی از دلایل محرمانه نگه داشتن حقوق، به تمایل حفظ منابع کارفرماها مربوط می شود. برخی از آن ها بر این عقیده هستند که به این وسیله می توان قدرت چانه زنی کارمندان را کاهش داده و میزان کل حقوق های پرداختی را کم کنند.

برخی از کارفرماها بر این عقیده هستند که، در صورتی که حقوق کارمند الف از کارمند ب بیشتر باشد و کارمند ب این مطلب را بداند ممکن است این مساله را خلاف عدالت تصور کند و این مطلب نارضایتی و درگیری را به وجود خواهد آورد. نکته این است که شاید نشود همیشه به طور صددرصد عدالت پرداخت را برقرار کرد. پس بهتر است کلا کسی از حقوق دیگری اطلاع نداشته باشد تا نارضایتی ای در این باره پیش نیاید.

من خودم تا همین چند وقت پیش طرفدار این نگرش بودم تا این که به سخنرانی آقای دیوید برکوس ( David Burkus ) در سایت تد برخورد کردم. این نویسنده و استاد دانشگاه در مورد این که چرا کارمندان باید از میزان حقوق همکاران با خبر باشند صحبت میکند. که در ادامه به چند نکته از آن اشاره میکنم.

شفافیت حقوق

اول، بر اساس گفته های دیوید برکوس، در سال ۲۰۱۵ تحقیقی بر روی ۷۰۰۰۰ کارمند (که از حقوق یکدیگر بیخبر بودند) صورت گرفت. از این کارمندان دو سوم از افرادی که به نرخ بازار حقوق میگرفتند، گفتند که حس میکنند که کم حقوق میگیرند و از میان این افراد که این حس را داشتند ۶۰درصد گفتند که مایلند استعفا بدهند، بدون این که بدانند کمتر، بیشتر، یا مطابق نرخ بازار حقوق میگیرند. بنابراین وقتی مردم اختلاف حقوق خود را با بقیه ندانند، احتمال بیشتری میرود که فکر کنند کم حقوق میگیرند یا فکر کنند که مورد تبعیض واقع میشوند.

دوم، در گزارشی از سال ۲۰۱۱ از موسسه تحقیقات سیاست زنان، اختلاف درآمد بین زن و مرد ۲۳ درصد بود (احتمالا آمار مربوط به امریکا است)، اما این تفاوت در دولت فدرال که حقوق ها سطح مشخصی دارند به ۱۱ درصد کاهش پیدا کرد. زمانی که حقوق ها محرمانه باشد در گاهی میزان دریافتی بین افراد با صلاحیت یکسان به قدرت چانه زنی آن ها مربوط می شود.

رهبران کارآفرین و محقیق زیادی در این زمینه تحقیق کرده اند و نتایج بسیار جالب بود. تحقیقات یکی پس از دیگری نشان میدهد که وقتی مردم بدانند که چطور حقوق میگیرند و تفاوتش با بقیه چقدر است، احتمال بیشتری وجود دارد که سخت کار کنند تا عملکردشان را ارتقا بدهند و همچنین احتمال این که درگیر کار شده و استعفا ندهند بیشتر است.

البته شفاف سازی حقوق مدل های مختلفی دارد که هر کدام برای جایی مفید است. مثلا:

  • حقوق همه را، حتی افراد خارج شرکت، بدانند.
  • حقوق فقط داخل شرکت شفاف باشد.
  • فرمول محاسبه دقیق حقوق برای همه روشن باشد.
  • حقوق به صورت سطوح مختلف بیان شود و افراد را در سطوح مختلف نشان دهند.

من که نظرم با مشاهده گزارش تحقیقات دیوید بروکس عوض شد. نمیدونم که شما کدام را می پسندید؟

1

3 دیدگاه برای ”دانستن حقوق همکاران، خوب یا بد؟

  1. به نظرم بحث حقوق بحث بسیار مهم و خطرناکیه بنابراین یکی از اولین نتیجه هاش اینه که برای تغییر رویه اطمینان زیادی نیاز هست که خداییش با توجه به این صحبت‌ها که شد واقعا این اطمینان وجود ندارد! بنابراین این تحقیقات تا الان برای هیچ کدوم از اون شرکت‌ها که بودی،‌ تاثیر اجرایی نداره:)
    دوم اینکه یه بحث فلسفی جدی وجود داره که مکانیزم درست تعیین حقوق چیه! دید عده ای اینه که این رو باید قیمت رو مثل قیمت اجناس به وسیله عرضه و تقاضا تعیین کرد. یه عده دیگه یه مکانیزم چپ تری رو قبول دارن مثل قوانین وزارت کار که حداقل حقوق تعیین میکنه. یه عده هم توی شرکت‌های خصوصی(که الان مورد بحثمون هست) عدالت رو درباره حقوق خیلی منطقی نمیدونن. میگن پول صاحب شرکته. دوست داره به کی بیشتر بده به یکی کمتر! این عده بیشتر اصل رو روی رضایت از حقوق میدونن. اینجا جاش نیست که این دیدگاه‌ها رو مقایسه کنم ولی هر کدوم دلائل به نسبت منطقی دارن برای صحبت‌هاشون. اینکه انتخاب شما توی این مرحله کدومه تاثیر مستقیم و جدی داره روی نحوه اجرای شما!
    سوم اینکه نظر من به سومین مورد سومین مورد یعنی فرمول محاسبه. البته به نظرم آخرش باز هم نمیشه این فرمول رو کاملا دقیق کرد. جالبه بدونیم که توی فیس‌بوک حقوق اینطوری پرداخت میشه(منبعش هم یکی از دوستان که اونجا کار میکرد!)

    • در شرکت هایی که حقوق محرمانه بوده و به یک باره بخوان تغییر رویه به حالت غیر محرمانه بدن خود آقای دیوید برکوس هم میگه که این کار ممکنه باعث هرج و مرج بشه. اون افرادی هم که در زمینه تغییر رویه موفق بودن معمولا یه شرکت جدید با قوانین آگاهی از حقوق باز تصویب کردن.
      اما یک نکته مهم این که تو اون بخش همدلی بین کارمندا رو خیلی دست کم گرفتی. همین همدلی باعث بهتر کار کردن و کمتر استعفا دادن میشه. فعلا آماری ندارم. اما دوست دارم یه تحقیق کامل هم در این زمینه اگه باشه مطالعه کنم(اگه دیدم نتیجش رو میزارم).

  2. من خودم بشخصه به عنوان یه کارمند هیچ وقت مشکلی با اینکه کسی حقوق ام را بدونه یا حقوق کسی را بدونم نداشتم
    ولی چند تا چیز وجود داشته (تجارب شخصی)
    یکی اینکه وقتی یه عده همکار و یا دوست همه با شفافیت حقوقی اوکی باشند ولی یه نفر در اون میان نخواد حقوق اش را به کسی بگه ، یه اتفاق بد می‌افته هم اون شخص ناراحت است از بابت عدم اطمینان خاطر تو اون جمع و هم اون جمع همواره بخاطر کنجکاوی خواستار دونستن حقوق اون شخص هستند و نسبت به آن شخص بدبینی ایجاد می‌شود که چرا اون حقوق من را میدونه ولی من نه

    یکی دیگه اینکه یوقت ادم حقوق یکی از همکار ها را میفهمه و روش تاثیر منفی میذاره چرا که هدفش رسیدن به مقام و دانش اون شخص در سالیان اتی بوده و حالا که میفهمه اون حقوق خیلی بیشتری نسبت به خودش نمیگیره نسبت به کار و یا شرکت بدبین میشه که شاید موندن تو این شرکت بیهوده است و اینا حق ما را میخورند یا …

دیدگاه‌ها بسته شده است.