تاثیر انتظارات

در ادامه خلاصه ای از فصل های قبل کتاب نابخردی های پیش بینی پذیر و پس از تاخیر زیاد رسیدیم به بخشی که در مورد تاثیر انتظارات بر روی رضایت ما (فصل ۹) صحبت میکند.

داستان اولین سلمانی من

یکی از شبهای کارشناسی در خوابگاه یکی از دوستان سال بالایی بایک ماشین اصلاح در دست وارد اتاق شد شد و پرسید: «میخوام پشت سرم رو خط بگیرم کسی اینجا میتونه برام این کار رو بکنه؟» سریع داوطلب شدم و جواب دادم که من بلدم.

وقتی خواست ماشین اصلاح را به دستم بدهد اندکی مکث کرد و پرسید:«تا حالا انجام دادی که؟» صادقانه گفتم: «نه» کمی تردید کرد و دستش رو عقب کشید. ادامه دادم: «کار سختی نیست و راحت است، بده به من ماشین اصلاح را تا ببینیم چه میشود.»

ماشین اصلاح را با تردید به دستم داد ولی متذکر شد که خراب نکنی. دوست داشتم که اولین مشتری کار اصلاحم از دستم راضی باشد. بنابراین در حین زدن ماشین اصلاح به برق و بعد از شروع کار، بنا کردم به تعریف کردن از خودم که، «به به چقدر خوب شد و سلمانی میرفتی به این خوبی نمیشد» ولی بعد از لحظاتی فکر کردم، شاید انتظارات او از نتیجه کار خیلی بالا برود و بعد که نتیجه را دید و اگر کمی از انتظار بالایی که در ذهنش ایجاد شده، نتیجه، کیفیت کمتری داشته باشد، از کار من ناراضی بشود. پس در ادامه صحبت هایم گفتم: «البته خط پشت سر چیز مهمی هم نیست. حالا اگر خراب هم شد، پیراهن یقه بزرگتری میپوشی و چیز خاصی دیده نمیشود.» در آینه دیدم که کم کم استرس در چهره اش بیشتر میشود. شستم خبر دار شد که مشغول خراب کردن اوضاع هستم پس با احتیاط دوباره شروع به کمی تعریف درباره نتیجه کار کردم. کار تمام شد و به نظر خودم که گند نزدم و دوستم تشکر کرد و رفت.

اما این سوال برای من باقی ماند که بهترین کار در این مواقع چیست؟ باید تعریف کنم و انتظارات را بالا ببرم. یا توقع را کاملا پایین بیاورم تا وقتی نتیجه را دید و از آن افتضاحی که در ذهنش بود نتیجه بهتر بود، راضی و خوشحال شود؟ امروز پاسخ این سوال را از آزمایش آقای دن اریلی میدانم.

آزمایش لیوان نوشیدنی

آقای دن اریلی و دو تن از همکارانشان آزمایشی را بر روی صدها نفر از دانشجویان در یک نوشیدنی فروشی برگزار میکنند. (از این جای متن به بعد محتوی نوشیدنی ها را مانند دوبله های صدا و سیما آب پرتقال یا لیموناد در نظر بگیرید!)

داخل نوشیدنی فروشی دو نوشیدنی مشهور سرور میشود. نوشیدنی الف و نوشیدنی مخصوص ام آی تی که همان نوشیدنی الف به علاوه یک ماده ای با فرمول محرمانه (مقداری سرکه بالزامیک) است.

به تعدادی از دانشجویان که وارد می شدند دو نمونه کوچک از نوشیدنی داده شد که با نام های A و B نام گذاری شده بود. بعد از تست نوشیدنی از آن ها خواسته میشد که بگویند از کدام خوششان می آید تا یک لیوان کامل مجانی از آن را دریافت کنند. در این حالت معمولا نوشیدنی ‌‌B انتخاب میشد که همان نوشیدنی با فرمول مخصوص بود.

به گروه دوم قبل از تست نوشیدنی گفته می شد که نوشیدنی A یک نوشیدنی تجاری معمولی و نوشیدنی B همان است به علاوه چند قطره سرکه بالزامیک. بعد از تست نوشیدنی، افراد نوشیدنی A را به عنوان جایزه و دارای طعم بهتر انتخاب می کردند. (توجه داشته باشید که سرکه در بین امریکاییها مانند اکثر ما ایرانیها یک طعم دهنده خوشمزه به شمار نمیرود.)

این آزمایش و آزمایشات دیگر آقای دن اریلی، نشان میدهد که در صورتی که انتظار ما از یک محصول خوب باشد بعد از استفاده واقعا از آن راضی تر خواهیم بود. و برعکس آن هم اگر فکر کنیم که یک محصول بد است، رضایت ما بعد از استفاده هم از آن کمتر است.

نتیجه گیری

این بار اگر دوباره بخواهم موی سر کسی را اصلاح کنم از اول تا آخر چنان از کار خودم تعریف میکنم که فکر کند من آرایشگر مخصوص رئیس جمهور هستم.

پی نوشت

ویدئو زیر یک آزمایش جالب از تست شکلات صبحانه فرمند و نوتلاست که در یکی از خیابان های تهران انجام شده. آزمون گر در هر دو ظرف شکلات فرمند ریخته است، ولی شما نتایج نظرات مردم در مورد مقایسه دقیق طعم شکلات ها را ببینید.

لینک فیلم مقایسه نوتلا و فرمند

2

6 دیدگاه برای ”تاثیر انتظارات

  1. آفرین که دوباره شروع کردی به نوشتن!
    به نظرم نتیجه ای که گرفتی درسته که احتمال نارضایتی رو پایین میاره ولی هزینش رو هم زیاد میکنه. حالا اینکه امید ریاضیش رو کم میکنه یا زیاد نمیدونم. از طرفی اگه همه این کارو بکنن به فرض اینکه همه خفنتر نشن، گند میخوره.

    • همین الانش هم همه دارن همینکار رو میکنن. یعنی توی تبلیغات محصولات و برندهای معتبر همه دارن از مزایای زیاد محصول خودشون میگن. و اونی هم که برند بهتری رو تشکیل داده اگر عیب جزئی هم تو کارش باشه مردم نادیده میگیرن. برای نمونه امکانات یک گوشی اندروید دو میلیونی رو مقایسه کن با یک اپل دو میلیونی و بعد رضایت خریداران از اون محصول (حالا خیلی ریز نشی تو مثال ها).
      بعدش این که میگی گند میخوره یعنی چی؟ و رو چه حسابی؟

  2. سلام ، مطلب و تحلیل عالی بود من تجربه شخصی خودمو میگم حدود ۵۳ سالمه و ۳۰ ساله کارمند و مدیر و معاون و این حرفا بودم همیشه با تواضع افراطی کارهامو پرزنت کردم و همیشه هم نتایج بدی نصیبم شد چند سال پیش به تجربه بهم ثابت شد که اگر کار متوسط یا بد خودتو خوب و ماهرانه پرزنت کنی نتایج عالیه … هیچ وقت خودتون رو دست پایین نگیرین . به قول جکسون براون : شجاع باش. حتی اگر شجاع نیستی، وانمود کن که شجاع هستی. هیچکس نمی‌تواند فرق این دو را بفهمد.

  3. البته من یه مقدار شک کردم رو مسئله ی سلمونی
    یه چند تا مثال زده شد اینجا تو کامنت ها و تو پست که داشت راجب تبلیغ صحبت میکرد ، درسته که توی تبلیغ محصول خودتون همش باید ازش تعریف کنید و اغراق کنید و نقاط قوت اش را بکنید تو چش مشتری (همون طوری که انجام میشه) ولی این واقعا یه بخشی از تاثیر انتظار را نشون میده، شما محصولت امادست و میدونی که چیزی داری ازش تعریف میکنی (یا فلان قابلیتی را که به عنوان نقطه قوت ات داری مطرح میکنی) را واقعا داری و بهتر از بقیه هم داری ، اینجا داری یک انتظاری در مشتری ایجاد میکنی که میدونی براورده میشه و خوشحالش میکنه
    ولی در نقطه ی مقابل در سلمونی یا تبلیغ یک محصول ناامده یا نیمه اماده ممکنه شما انتظاری را در مشتری بوجود بیاری که بعد نتونی براورده اش کنی و اون بیشتر از دستت ناراحت میشه

    • ممکنه بعدش موج علیهت راه بیفته اگه وضوح تفاوت چیزی که تبلیغ میکنی با چیزی که واقعا ارائه میکنی وجود داشته باشه. بالاخص اگه دشمن داشته باشی و رسانه ها هم دستت نباشن.

دیدگاه‌ها بسته شده است.