اگر انتخاب هام بیشتر باشه خوشحال ترم؟

سوال مهم قبل از شروع:

اگر از شما بپرسند که «برای خرید لباس میتونید از بین ۵ گزینه انتخاب کنید یا اینکه ۱۵۰ گزینه به شما معرفی میشه و میتونید از بین اون ۱۵۰ تا، لباس مورد نظرتون رو انتخاب کنید.» شما کدوم حالت رو ترجیح میدید؟ داشتن انتخاب های بیشتر یا انتخاب های کمتر؟ کدوم حالت شما رو خوشحال تر میکنه؟

تصویر جلد کتاب تناقض انتخاب

تناقض انتخاب

مدتی پیش یک ویدئو جالب از آقای بری شوارتز نویسنده ی کتاب تناقض انتخاب یا Paradox of Choice رو دیدم (لینک ویدئو دشواری انتخاب در سایت تد).

اول شروع میکنه و یک فرض رایج بین افراد رو مطرح میکنه، فرض کلی اینه که “انتخاب بیشتر باعث آزادی بیشتر می شود و آزادی بیشتر رفاه را بالا می برد.” این فرض اینقدر رایجه که معمولا کسی اون رو زیر سوال نمیبره.

گویا یک روز بری تصمیم میگیره بره از یک سوپرمارکت مدرن سس بخره، که اونجا با ۱۷۵ نوع سس مختلف مواجه میشه تازه میدونید که اگه از طعم اونا خوشتون نیاد میتونید با ترکیب سس ها سس مورد علاقتون رو بسازید. همه جا همینطوره الان اگر بخواهید موبایل هم بخرید باید از بین صدها مدل مختلف انتخاب کنید.

خب حالا سوالی که پیش میاد اینه که داشتن انتخاب زیاد بدیش چیه؟

مسلما داشتن انتخاب های متعدد خوبی هایی داره اما دو تاثیر منفی روی مردم ایجاد میکنه.

تاثیر اول :

انتخاب های بسیار زیاد به جای افزایش آزادی قدرت تصمیم گیری ما رو فلج میکنه. تحقیقی که روی کارمندان شرکت درباره سرمایه‌گذاری اختیاری برای دوران بازنشستگی انجام شده بود به این صورت است.به ازای هر ده انتخابی که کارفرما برای سرمایه‌گذاری عرضه کرده نرخ مشارکت دو درصد پایین رفته، پنجاه انتخاب عرضه شده، ده درصد کارمندان کمتری شرکت می کنند به نسبت وقتی که پنج انتخاب عرضه شد. چرا؟ چون با داشتن پنجاه گزینه آن‌قدر سخت است که تصمیم بگیریم کدام را انتخاب کنیم، پس تصمیم گیری را به فردا موکول می کنیم و باز فردا، و باز فردا و فردا، و فردا و آن فردا هیچ‌وقت نمی‌آید، این تصمیم‌گیری آن‌قدر سخت بوده که کارمند پولی را که کارفرما حاضر بوده معادل مبلغ سرمایه‌گذاری شده توسط او پرداخت کند هم از دست داده. با تصمیم نگرفتن، آنها تا پنج هزار دلار در سال از دست می‌دهند مبلغی که کارفرما حاضر بوده معادل سرمایه‌گذاری شان با کمال میل به آنها پرداخت کند پس این فلج‌شدن نتیجه داشتن انتخاب‌های بیش از اندازه است.

تاثیر دوم : 

اثر دوم این است که حتی اگر بتوانیم بر این فلج شدن غلبه کنیم و تصمیم بگیریم از نتیجه این تصمیم‌گیری رضایت کمتری خواهیم داشت در مقایسه با وقتی که انتخاب‌های کمتری برای تصمیم‌گیری داشتیم. که این خودش دلایل مختلفی داره.  دلیل اول نارضایتی این که اگر انتخاب اول فوق العاده نباشه میدونیم که میتونستیم انتخاب متفاوتی کنیم که بهتر باشه. انتخاب های خیالی باعث پشیمانی در تصمیم هامون میشه. دلیل دوم نارضایتی این است که وقتی مثلا یک کار را انتخاب کنیم پس طبیعتا انتخاب کردیم که یک کار را هم انجام ندهیم که اون هم دارای جنبه های جذاب دیگه ای هست که باعث کم شدن جذابیت کار فعلی ما میشه دلیل سوم نارضایتی هم اینه که انتخاب های بیشتر توقع مارو بالا میبره و کمال طلبی ما رو بیشتر میکنه در حالی که راز شادی کم توقعی است.

پس نوشت۱

یه مطلب جالب در مورد انتخاب: یه بار دو تا محقق تو قفسه های یک بازار در نصف اوقات ۶نوع مربا برای تست و خرید و در نصف دیگر اوقات ۲۴ نوع مربا برای تست و خرید در قفسه ها گذاشتند. نتیجه خیلی جالب بود. وقتی که محققان ۲۴ طعم را ارائه می‌دادند، ۶۰% از مردم برای تست مرباها توقف می‌کردند، ولی تنها ۳% از این افراد خرید می‌کردند. اما وقتی که تنها ۶ طعم در معرض نمایش بود، ۴۰% از مردم برای تست مرباها می‌ایستاند و به طرز جالبی، ۳۰% از این افراد یک شیشه مربا می‌خریدند.

پس نوشت۲

حرفای بری شوارتز تا اینجا فقط به توضیح کلی تناقضی که تو انتخاب هست پرداخته. کتابش که دقیقتر مسایل رو بررسی میکنه مطالب بیشتری داره (البته من هم اونقدر زرنگ نبودم که کتاب رو بخونم). آقای محمدرضا شعبانعلی این کتاب رو به صورت خلاصه تو چند تا فایل صوتی ضبط کرده و الان دیگه اونها رو رایگان برای دانلود گذاشته (دانلود فایل صوتی تصمیم گیری: کتاب دشواری انتخاب). تو این فایل های صوتی داره با زبون خودمونی و راحت صحبت میکنه. توصیه میکنم به هیچ وجه اونو از دست ندید.

1

5 دیدگاه برای ”اگر انتخاب هام بیشتر باشه خوشحال ترم؟

  1. مطلبت رو خوندم. اون مثال واقعا نکته مهمی بود.
    راستش من خیلی وقتها مثال‌های اینطوری بیشتر از خود متن برام مهمه! چون داره واقعا یه واقعیت جدید رو بهم نشون میده! ولی مطلب جدید زیاده!
    از طرفی خیلی وقت‌ها نویسنده مطلب حتی اگه منبع علمی داشته باشه برداشت خودش رو از اون داده ارائه داده. ولی مثال مثل سرچشمه میمونه و حداقل بهت اجازه میده برداشت خودت رو داشته باشی. البته حرفم این نیست که خود مطلب رو ننویسیم فقط مثال بنویسیم. صحبتم اینه که حتما مثال رو بنویس!

    • باشه سعی میکنم توصیت رو بیشتر لحاظ کنم.
      راستی منظورت از مثالی که نکته مهمی بود کدوم مثاله؟

    • شما گوش دادی این فایل صوتی ها که معرفی شد؟ لازمه گوش دادنش ؟ چی بهمون یاد میده؟ اینکه چجوری بین ایشان های زیاد بتونیم انتخاب کنیم را ؟

  2. بازتاب: چه میزان از تصمیم های ما تحت کنترل اراده ماست؟ - نپیر

دیدگاه‌ها بسته شده است.